پیغام مدیر :
تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش به من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند
 
 
.
سامانه پیامکی بافق پیام رسان
جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس
سامانه پیامکی 1334 1333 5000 آمادگی دریافت اس ام اس های زیبای شماست :
.

کانال تلگرام دنیای پیامکهای ناب

.

کانال تلگرام دنیای پیامک

..

جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس/حوادث

تازه های سرگرمی

.
 



.
غزلی از وحشی بافقی
نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲
ساعت : 1:29
نویسنده : ℜ℮zα

جــانــان نــظــری کــو ز وفــا داشــت نــدارد     لطفی که از این پـیش بـه ما داشـت ندارد

رحمی که به این غمزده اش بود نماندست     لطفی که بـه این بـی سرو پا داشت ندارد

آن پــادشـه حـسـن نـدانـم چــه خـطـا دیـد     کان لطف که نسـبـت بـه گدا داشـت ندارد

گــر یــار خـــبـــردار شــود از غــم عــاشــق     جـوری کـه بــه ایـن قـوم روا داشـت نـدارد

وحشی اگر از دیده رود خون عجبـی نیست     کان گوشه چشمی که به ما داشت ندارد

:: موضوعات مرتبط: شعرهای وحشی بافقی
:: برچسب‌ها: غزلی از وحشی بافقی, شعرهای وحشی بافقی