پیغام مدیر :
تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش به من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند
 
 
.
سامانه پیامکی بافق پیام رسان
جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس
سامانه پیامکی 1334 1333 5000 آمادگی دریافت اس ام اس های زیبای شماست :
.

کانال تلگرام دنیای پیامکهای ناب

.

کانال تلگرام دنیای پیامک

..

جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس/حوادث

تازه های سرگرمی

.
 



.
وحشی بافقی (شعر)
نوشته شده در دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۲
ساعت : 13:16
نویسنده : ℜ℮zα
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ

اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ 

شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد

گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ 

کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی

وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ 

رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان

جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ 

وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی

گرچه مستوجب سد گونه جفایی، بازآ

وحشی بافقی

 

 

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را

به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را 

نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل

به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را 

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

طی زمان کن ای فلک ، مژده‌ی وصل یار را

پاره‌ای از میان ببر این شب انتظار را 

شد به گمان دیدنی، عمر تمام و ، من همان

چشم به ره نشانده‌ام جان امیدوار را 

هم تو مگر پیاله‌ای، بخشی از آن می کهن

ور نه شراب دیگری نشکند این خمار را

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را

هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را 

هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی

عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را...

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را

سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را 

خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است

قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را 

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را 

گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان

گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را 

می ز رطل عشق خوردن کار هر بی ظرف نیست

وحشیی باید که بر لب گیرد این پیمانه را 

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست

مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست 

هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما

حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست 

رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته‌اند

آنکه نخل حسرتی پرورد می‌داند که چیست 

آتش سردی که بگدازد درون سنگ را

هرکرا بودست آه سرد، می‌داندکه چیست... 

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

جان سوخت ز داغ دوری یار مرا 

افزود سد آزار بر آزار مرا 

من کشتنیم کز او جدایی جستم

ای هجر به جرم این بکش زار مرا 

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

آن سرو که جایش دل غم پرور ماست

جان در غم بالاش گرفتار بلاست 

از دوری او به ناخن محرومی

سد چاک زدیم سینه جایش پیداست

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

اندر ره انتظار چشمی که مراست

بی نور شد و وصال تو ناپیداست 

من نام بگرداندم و یعقوب شدم

ای یوسف من نام تو یعقوب چراست

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

کوی تو که آواره هزاری دارد

هرکس به خود آنجا سر و کاری دارد 

تنها نه منم تشنه‌ی دیدار، آنجا

جاییست که خضر هم گذاری دارد

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

می‌خواست فلک که تلخ کامم بکشد

ناکرده‌ی می طرب به جامم، بکشد 

بسپرد به شحنه فراق تو مرا

تا او به عقوبت تمامم بکشد

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

در کوی توام پای تمنا نرود

من سعی بسی کنم ولی پا نرود 

خواهم که ز کویت روم اما چه کنم

کاین بیهده گرد پا دگر جا نرود

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

کس نزد هرگز در غمخانه‌ی اهل وفا

گر بدو گویند بر در ، کیست گوید آشنا 

چیست باز این زود رفتن یا چنین دیر آمدن

بعد عمری کامدی بنشین زمانی پیش ما 

چون نمی‌آید به ساحل غرقه‌ی دریای عشق

می‌زند بیهوده از بهر چه چندین دست و پا 

گفته‌ای هر جا که می‌بینم فلان را می‌کشم

خوش نویدی داده‌ای اما نمی‌آری بجا 

چهره خاک آلود وحشی می‌رسد چون گرد باد

از کجا می‌آید این دیوانه‌ی سر در هوا

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

ای منشاء دانایی و ای مایه هوش

بفرست از آن که تا سحر خوردم دوش 

بسیار نه ، کم نه، آن قدر بخش که من

هشیار نگردم و نمانم مدهوش

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

تا بود چنین بود و چنین است جهان

از حادثه دهر کرا بود امان 

بلقیس اگر به ملک جاویدان رفت

جاوید تو مانی ای سلیمان زمان

وحشی بافقی

 

شعرهایی از وحشی بافقی

 

وحشی بافقی

 

جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس

 

:: موضوعات مرتبط: شعرهای وحشی بافقی
:: برچسب‌ها: شعرهای وحشی بافقی