پیغام مدیر :
تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش به من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند
 
 
.
سامانه پیامکی بافق پیام رسان
جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس
سامانه پیامکی 1334 1333 5000 آمادگی دریافت اس ام اس های زیبای شماست :
.

کانال تلگرام دنیای پیامکهای ناب

.

کانال تلگرام دنیای پیامک

..

جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس/حوادث

تازه های سرگرمی

.
 



.
داستان کوتاه بهلول
نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴
ساعت : 13:16
نویسنده : ℜ℮zα
شخصی میخواست بهلول رو مسخره کند ...

به او گفت: دیروز از دور تو را دیدم که نشسته ای

فکر کردم الاغی است که در کوچه نشسته است .

بهلول جواب داد: من هم که از دور تو را دیدم فکر کردم آدمی به طرف من می آید!

:: موضوعات مرتبط: داستانهای کوتاه آموزنده
:: برچسب‌ها: قصه های بهلول, داستان های بهلول حکیم, داستان های بهلول دانا, طنز بهلول