سلام عزیز مهربون ،

اجازه هست بشم فدات

اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خنده هات ؟!

شب که میاد یوش یواش با چشمک ستاره هاش

اجازه هست از آسمون ستاره بچینم برات.

😘😘😘

خدایا دلم می خواهد

شبیه بی کس ترین آدم های روی زمین باشم

شبیه آدم هایی که جز تو یاوری ندارند

از عظمت مهربانی ات درحیرتم

چگونه به من کمک می کنی در حالی که

در سرزمین وجودم فصل سرد شیطانی حاکم است

خدایا...! سجده می کنم در پیشگاهت

که اینقدر در برابر من و گناهانم صبوری

کمک کن تا این مهربانی ها را درک کنم...

به یاد رسم دلتنگی به یاد لحظه هایم باش

در این پاییز تنهایی تو تنها اشنایم باش

ادم هایش همچون هوایش ناپایدارند...

گاه انقدر پاک که باورت نمیشود...

گاه چنان بی معرفت که نفست میگیرد...

دلتنگم از این لبخندهای خشک ،

احوال‌پرسی‌ های معمولی !

چشمانِ من تصویری از جنسِ تو می‌خواهد . . .

موسیقی دوریت راچه کسی می سراید

که صدای سکوتش همه هستی ام رافراگرفته…

آتش روشن کردم و عهد کردم تا خاموش شدنش

دعایت کنم میدانم به آنچه که میخواهی میرسی

چرا که من هر بار یک هیزم به آتش اضافه میکنم

ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمیشنوند

چه تلخ است قصه عادت....

با خیالت همنشین با دوریت دیوانه ام....

اختراع غریبیست که مدام جای خالیت را به رخ دل تنگیهایم میکشد...

ممنون از رها عزیز

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد …

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست…

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است…

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است…

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…

دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست…

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند…

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…

دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است…

دلم برای کسی تنگ است  که دل تنگ دل تنگی هایم است…

بر ماسه ها نوشتی این ارزوی خوبی ست اما به باد بسپار.....

فرستنده رها عزیز

پشت قدمش عبور اشکم جاریست

ای کاش بداند ک پس از او عمری

در خلوت من همیشه جایش خالیست

با تشکر از رها عزیز

رفتن بهانه نمی خواهد

بهانه های ماندن  که تمام شوند کافیست

..

..

نمی دانم دل من نازک است

یا چشمان تو تیز

هرچه نگاه به تو می دوزم

بند دلم پاره می شه

..

..

وقتی که می رفتی بهار بود

تابستان که نیامدی پاییز شد

پاییز که برنگشتی پاییز ماند

زمستان آمد اگه نیایی پاییز می ماند

تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم

فصل ها را به هم نریز

..

..

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند

داغت می کنند

رگ خوابت را بلدند

زمینت می زنند

..

..

امشب هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم

امروز چه کرده ایم که فردا لایق زنده ماندن باشیم

کاش می توانستم راحت حرف بزنم …

چیزی بگویم از دلتنگی …

میان آدم هایی که در این اتاق مجازی جمع شدند …

فقط می گویم منم دلتنگم...

ممنون از شراره خانم عزیز

بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم

آشنا با همه ی پنجره های شهرم

چون تو را پشت همین پنجره ها گم کردم

فرستنده رها عزیز

جايم را با کسي پر خواهي کرد

او هم تو را خواهد بوسيد

و به تو خواهد گفت که زيبايي

اما به مرور از تک و تاخواهي افتاد

چون نه بوسه‌هايش مغناطيس بوسه‌هاي مرا

خواهد داشت

نه شعر مي‌داند چيست

که زيبايي مفردت را مضاعف کند در جمع ..

با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند.........