|
|
.
جملات کوتاه و زیبا و اس ام اس
سامانه پیامکی 1334 1333 5000 آمادگی دریافت
اس ام اس های زیبای شماست :
|
|
.
نوشته شده در پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
ساعت : 12:33
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
معلم از دانش آموزان سوال کرد:
عشق چیست؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و
گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟
لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟
دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق… ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟
معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم.
لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهی شو حفظ کنید.
و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری!
من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای قشنگی بود.
sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو به خاطرش از دست بدی عشق یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد.
فکر نمی کرد توی این مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم که بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو … و اون رفت و پدرم من رو به رگبار کتک بست.
عشق یعنی حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راحتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع عشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن اگه من زودتر رفتم اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش)
لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم گمان می کنم جوابم واضح بود.
معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی.
لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شد و گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی از بستگان.
لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟
ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان.
دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد.
آره لنای قصه ی ما رفته بود رفته بود پیش عشقش و مطمئنا اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن.
لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد
:: موضوعات مرتبط:
داستانهای کوتاه آموزنده
:: برچسبها:
داستان غم انگیر,
سرزمین نخل و آفتاب,
بافق نیوز,
آفتاب بافق
نوشته شده در شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۵
ساعت : 12:11
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵
ساعت : 8:28
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
گاه گاهى با خودم نامهربانى ميكنم با خودم لج مى كنم با غم تبانى ميكنم
مى نشينم چاى مى نوشم كنار پنجره بى كسى هاى خودم را ديدبانى مى كنم
اب مى ريزم به روى خاك گلدان هاى خشك آب پاش خانه را دارم روانى مى كنم
چشم مى دوزم به دستانى كه در دست تو بود خاطرات رفته ام را بازخوانى مى كنم
بى نشانى رفتى و دلتنگ ماندم چاره چيست نامه ها را مى نويسم بايگانى مى كنم
آه حالا كه خودت اينجا كنارم نيستى در كنار عكس تو شيرين زبانى ميكنم .💫🍃
کانال بافق پیام رسان🌹✨
https://telegram.me/bafgh20
:: موضوعات مرتبط:
کافه شعر-شعرهای عاشقانه،
اشعار شاعرانه
:: برچسبها:
اشعار شاعرانه,
ترانه های زیبا,
کافه شعر,
کانال تلگرام بافق پیام رسان
نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۵
ساعت : 11:18
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در یکشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۵
ساعت : 14:32
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴
ساعت : 8:30
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
سامانه پیامکی شهرستان بافق

سامانه پیامکی تبلیغات در شهرستان بافق ارسال پیامک برای شهرستان بافق تبلیغات شما بر روی گوشی موبایل جهت اطلاعات بیشتر با شماره سامانه زیر پیامک بزنید
5507 255 913 1000
1334 1333 5000
سامانه پیامکی شهرستان بافق
سفارشات پذیرفته میشود

بافق پیام رسان
:: برچسبها:
بافق پیام رسان,
بافق118,
bafgh118,
بافق نیوز
نوشته شده در یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴
ساعت : 0:24
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در سه شنبه ۵ آبان ۱۳۹۴
ساعت : 13:53
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در سه شنبه ۵ آبان ۱۳۹۴
ساعت : 13:34
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴
ساعت : 23:28
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴
ساعت : 15:47
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴
ساعت : 12:17
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۴
ساعت : 14:10
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴
ساعت : 12:4
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۴
ساعت : 13:18
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۴
ساعت : 16:6
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۴
ساعت : 15:52
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴
ساعت : 13:32
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴
ساعت : 13:5
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴
ساعت : 13:1
نویسنده : ℜ℮zα
|
|
|
|
|